Paíz

پاييز

تابستان که گذشت پاييز می آيد. گرما رفته ‌رفته‌ کم می شود، روزها کم کم کوتاه و شبها بلند می گردد. بادهای سرد می وزد، برگها زرد می شود و می ريزد، باد برگهای خشک را به هر طرف می برد. صفای باغ و بوستان می رود، گرمی و روشنايی خورشيد به ما کمتر می رسد. با اين همه پاييز فصل خوبی است، نه گرم است نه سرد. میوه‌های بسيار دارد مانند انگور و سيب و گلابی و به و انار و خربزه. در پاييز آذوقه‌ی زمستان را فراهم می کنند. مردم شهری آرد و برنج و روغن و زغال و هيزم می خرند و انبار می کنند. مردم ده آذوقه‌ی خود را از صحرا به خانه می برند و در زمينی که شخم کرده‌اند جو و گندم می کارند. باران می بارد، کشته ها سبز می شود، کم کم هوا رو به سردی می رود و زمستان می رسد.

pāiz

tābestān ke goẕašt pāyiz miāyad. garmā rafte rafte kam mišavad, ruzhā kam kam kutāh va šabhā boland migardad. bād-hā-ye sard mivazad, barg-hā zard mišavad va mirizad, bād barghā-ye xošk-rā be har ṭaraf mibarad. ṣafā-ye bāġ o bustān miravad, garmi va rōšanāyi-ye xvoršid be mā kamtar miresad. bā in hame pāyiz faṣl-e xubi ast, na garm ast va na sard. mivehā-ye besyār dārad mānand-e angur o sib o golābi o beh o anār o xarboze. dar pāyiz āẕuqe-ye zemestān-rā farāham mikonand. mardom-e šahri ārd va berenj va rōġan va zoġāl va hizom mixarand va anbār mikonand. mardom-e deh āẕuqe-ye xvod-rā az ṣaḥrā be xāne mibarand va dar zamini ke šoxm karde-and jō va gandom mikārand. bārān mibārad, keštehā sabz mišavad, kam kam havā ru be sardi miravad va zemestān miresad.